پس از چهل سال سکونت در مشهد، هنوز هم با لهجه زیبای اصفهانی صحبت میکند. ناصر کیانوش، از ساکنان قدیمی محله سجاد، خوشبختی زندگیاش را اول مدیون امامرضا (ع) و سپس همسرش میداند. او از ماجرای سفر هرسالش به مشهد در دوران کودکی و سپس مجاورشدنش برایمان میگوید.
ناصر کیانوش سال ۱۳۲۱ در اصفهان به دنیا آمده است. پدر و مادر ناصر که از خانوادههای قدیمی و مذهبی شهر اصفهان بودند، رسم داشتند که حتما سالی یکبار برای زیارت به مشهد سفر کنند. آقاناصر میگوید: «مرحوم پدرم فردی مذهبی و معتقد و از بازاریهای معروف اصفهان بود. او هر سال دست زن و فرزندش را میگرفت و برای زیارت به مشهد میآورد. پدرم اعتقاد داشت این زیارت به جان و مالش برکت میدهد و یک سالش را بیمه میکند.»
با فوت ناگهانی پدر در دوران نوجوانی ناصر، این سنت و رسم زیارت در خانواده از بین نرفت. او میگوید: «ما حتی در همان سال فوت پدر نیز با وجود آشفتگی و نامساعدبودن وضع روحی خانواده به زیارت آمدیم. پس از آن هم هر سال بدون پدر، خانوادگی به پابوس حضرت میآمدیم و این رسم را بهجا میآوردیم. میدانستیم پدرم از اینکه او را در سفر به یاد داریم و برای آرامشش دعا میکنیم، خرسند است.»
آقاناصر در یکی از همین سفرهای زیارتی به مشهد از امامرضا (ع) خواسته است که همسری مؤمن و متدین نصیبش کند: «پس از گرفتن دیپلم، بهصورت موقت به استخدام آموزشوپرورش درآمدم و بعدها کارمند دادگستری شدم. بیستساله بودم و خانواده بهدنبال همسر مناسبی برایم بودند. چند نفری را هم معرفی کردند، اما نپسندیدم. همان سال در سفر زیارتی به مشهد، از امامرضا (ع) خواستم که همسری متدین و خوب نصیبم کند. به کرم امامرضا (ع) در همان سفر زیارتی دعایم اجابت شد.»
آنطور که کیانوش میگوید، روزی که قصد برگشت به اصفهان را داشتند، مادر برای دیدار با یکی از آشنایان مرحوم همسرش از فرزندانش خواست که او را به منزل آنها ببرند: «ما روی حرف مادر حرف نمیزنیم. همه موافقت کردیم و به خانه آشنای پدرم رفتیم.
در منزل آنها مادرم از وقار و متانت دختر خانواده خوشش آمد و با موافقت من در همان دیدار از دخترشان خواستگاری کردیم. آنها نیز پس از آمدن به اصفهان و انجام تحقیقات، جواب مثبت دادند و ما با هم ازدواج کردیم. عقدمان را هم بالای سر حضرت خواندیم و راهی اصفهان شدیم. همیشه این را گفتهام که داشتن همسری خوب و بانجابت را مدیون امامرضا (ع) هستم. همسرم در اصفهان به استخدام آموزشوپرورش درآمد.»
او میگوید: «در دوره پهلوی، زمانی که معلمهای خانم بدون حجاب به مدرسه میرفتند، همسرم با چادر سر کلاس میرفت و با وجود همه اعتراضها و تهدیدها، هیچوقت چادر را کنار نگذاشت و جزو اندکمعلمان زن در اصفهان بود که با چادر و روسری سر کلاس میرفت.»
خانواده کیانوش سال ۱۳۶۳ در جریان جنگتحمیلی و بمباران اصفهان به مشهد کوچ کردند و در محله سجاد ساکن شدند. او در پایان با اظهار رضایت از زندگی با همسر و خوشحالی از همجواری با امامرضا (ع)، میگوید: «حاصل زندگی ما دو فرزند پسر است. هر دوشان تحصیلات عالی و زندگی خوبی دارند. همه خوشبختی و آرامشی را که در زندگی دارم، مدیون همسرم هستم.»